دلم گرفته دختركم ....
پرنيانم
سلام با چند روز تاخير اومدم تا برات بنويسم . نوشتن براي تو به من آرامش و اميد مي ده . دخترم اين روزها ماماني خيلي بي حوصله و خسته هستم ولي چو مي گذرد غمي نيست و همين كه تو رو دارم دنيا دنيا اميد دارم و به همين اميد زنده ام .
دختركم
اين روزها دلم هواي ديروز كرده ، هواي روزهاي كودكيم را ، دلم مي خواهد مثل ديروز قاصدكي بردارم و آرزوهايم را به دستي بسپارم تا بسوي خدا ببرد . دلم مي خواهد دفتر مشقم را باز كنم و دوباره تمرين كنم الفباي زندگي را ، مي خواهم خط خطي كنم تمام آن روزهايي كه دل شكستم و دلم را شكستند . دلم مي خواهد اين بار اگر معلمم گفت در دفتر نقاشي خود هر چه مي خواهيد بكشيد ، من نردباني بكشم بسوي " خدا" دلم مي خواهد از خدا بپرسم " راستي خدا مي شود باز هم كودك شوم ؟؟؟ راستي خدا فردا هم دلم هواي امروز را خواهد كرد ؟؟؟! "
عروسك دوست داشتني من
دوست دارم هميشه برايت شاد باشم و از شادي بنويسم ولي نازنينم يادت باشه تو زندگي آدم روزهايي هست كه دنيا با همه بزرگيش برات تنگ مي شه ، بي دليل دلت مي گيره و دوست داري فقط خودت باشي و خدا ، اين روزها ماماني خسته ام و دل كندم از دنيا و آدمهايش . فقط به اميد تو زنده ام و هميشه نگاه تو مرا اميدوار مي كند .
دنياي من
نعمتهاي زيادي دارم براي سپاس خداي مهربون . من تو رو دارم ، باباجون رو دارم و خانواده مهربوني كه بودنشون دليل بودنه منه . اين روزها فقط دلتنگم براي همه روزهايي كه ناخواسته گذشت ......