گذر ايام در خرداد ماه .....
سلام عروسكم
نازنينم ماماني اين روزها خيلي سرم شلوغه به خاطر همين خيلي كم وقت مي كنم تا بيام و برات بنويسم منو ببخش
دختركم اين روزها تو يك ساله شدي و الان دقيقا پنج روزي هست كه از آغاز دومين بهار زميني شدنت مي گذره . عشق ماماني اين روزها روي پاهاي قشنگت بدون كمك به راحتي مي ايستي و چند قدمي گامي بر مي داري البته خيلي با ترس و احتياط. نازكم يادت باشه كه هميشه توي زندگيت همينطور با احتياط قدم بردار ولي محكم و با اراده
بهترينم پرنيانم
من و تو و بابايي اولين سفر سه نفرمون رو در تعطيلات خردادماه به پابوسي امام رئوف ، حضرت رضا رفتيم . خيلي خوب بود و مي شه گفت يكي از بي نظير ترين سفرهاي زندگيم بود . دخترم خيلي خانوم بودي و اصلا من و بابايي رو اذيت نكردي . البته از حق نبايد گذشت كه باباجون خيلي كمك حالم بود ..
دخمل ماماني تازه رسيديم هتل كلي ذوق زده بودي رفتيم يك جاي جديد .....
قربون خنده هات برم من
اين جا هم آماده شديم بريم حرم ....
قربونت برم با نگاه قشنگت ...
امام رضا نگهدارت دختركم
عروسك دوست داشتني مامان
شما شديدا عاشق ساندويچ شدي و با تفكر ساندويچ مي خوري، عاشقتم با اين خوردنت ماماني
پرنسس ماماني
اولين جشن تولدت رو يك هفته زودتر گرفتم چون دوست داشتم همه توي جشنت باشند . ولي متاسفانه بعد از اينكه ماماني همه مهمونها رو دعوت كردم و برات كيك سفارش دادم شما شديدا مريض شدي و تب شديد داشتي خيلي سخت بود طوري كه مجبور شدم يك ساعتي قبل از حضور مهمونها ببرمت دكتر . خيلي بي تاب بودي و گريه كردي . تو همه عكسها گريوني . موقع شام هم كه به زور دارو خواب بودي .
اين كارت دعوتت بود كه خودم برات درست كردم گلم
اين هم كيك تولدت
و اين هم تنها عكسي كه شما آروم نشستي
قربونت برم نازنينم الهي كه صدمين تولدت رو جشن بگيري . ماماني خيلي دوست دارم و تنها دليل بودنم توي اين روزهاي نفس گير زندگي فقط تويي . از خداي مهربون مي خوام كه كمكم كنه بتونم خوب تربيتت كنم و هيچ وقت شرمنده تو بهترينم نشم روزگارم با تو پر معناست .