روزهای پاییزیت خوش دخترکم
سلام ماه من
دخترک رویایی مامان ، امروز بعد از یک تاخیر طولانی اومدم پیشت تا بازهم برایت از عاشقانه هایم بنویسم ، اول از همه به خاطر نبودنهایم منو ببخش ، این روزها مامانی خیلی وقت کم میارم ،
عشق من
روزهای گرم تابستان به سرعت نور سپری شدن و نوبت روزهای شاد و دلنشین پاییز شد ،عروسکم این روزها هوای ناب پاییز هم در مقابل دلبری های تو کم میاره ، دخترک بهاری من آنقدر روزهایم با تو زیباست که گاهی فراموش می کنم چون گذشته عاشقانه به آسمان و کوه و باران پاییزی بنگرم ، آنقدر در مقابل دیدگانم برایم لحظات عاشقانه خلق می کنی که دیگر هوای دونفره و عاشقانه پاییز برایم عادی شده ،
عروسکم
هر روز که می گذرد بیشتر از پیش در مقابل عظمت معبودم متحیر می مانم زانوهایم سست تر می شود و ناخواسته در مقابل خدایم زانو میزنم و هر روز هزار بار با تماموجود شکر میکنم خدایی که تو را به من هدیه داد تا رنگ وبوی زندگیم شوی ،
پرنسس من
این روزها شادیم از لبخند توست و تنها امیدم آینده توست ، به امید تو زنده ام نازکم، زندگیم تمام هستی مامان به پایت ،فقط باش برای همیشه کنارم باش من با نفسهای تو جان می گیرم ، با بوسه های تو ضربان قلبم تقویت می شود ، ناب ترین لحظه زندگیم زمانیست که صبح هنگام سرد پاییزی با دستهای گرم تو بر گونه های یخ زده ام بیدار می شوم ، نسیم نگاهت بر خنکای قلب سردم گرما می بخشد و من ناچیز را به اوج خوشبختی می رساند
عروسک دوست داشتنی من
خدای مهربان را شاکرم که هدیه ای به زیبایی تو به من بخشید ولی هر روز که می گذرد ترسم بیشتر می شود چرا که مسولیتم در مقابل تو که امانت خدایی بیشتر از قبل می شود ،از خدای پاکیها می خوام که به گونه ای برایت مادری کنم که به بودن و داشتن من بعنوان مادر افتخار کنی ،
دوستت دارم دخترکم ، عاشقانه هایم برا تو ،هستی ام به زیر پایت جانکم