اين روزها تو مرا به آرزوهايم مي رساني .....
سلام روياي شيرين من " پرنيان "
نازنينم
اين روزها تو شدي بهانه زنده بودن من و تنها دليل براي شكرگذار بودنم . روزي هزاران بار خدايم را مي ستايم كه بر سرم تاج بندگي و مادر شدن نهاد . آرزوهايم را تو اجابتي . زيباترينم آنقدر ثانيه هايم با تو شيرين مي گذرد كه بي تو بودن زمان انگار مي ايستد و من در جا مي زنم . وقتي مجبورم تو رو تنها بگذارم هزاران بار مي ميرم و زنده مي شوم و به اميد دوباره ديدنت جان مي گيرم .
پرنسس ماماني
اين روزها رسما چهار دست و پا رفتن رو به دفتر خاطرات سپردي و قدمهايت را هر روز پر اراده تر بر مي داري . خيلي زود دلم براي چهار دست و پارفتنت تنگ شد. دخترم ديگر نيازي به تكيه گاه نداري براي بلند شدن ! خود دست بر زانو با اراده و مصمم بلند مي شوي و من در آن لحظه با عشق نگاهت مي كنم و شكر مي كنم خدايم را . با احتياط گام بر مي داري اما پر جرات . عروسكم يادت باشد كه هميشه همينطور با اراده و پرتوان قدم بر داري ولي هميشه احتياط كن ...
دنياي من
اين روزها وقتي خسته از تمام روزمرگي ها ، خسته از هجوم افكار و خسته از مشغله روزانه و گرما به خونه مي رسم تو با خنده هاي كودكانه ات آغوشت را برايم باز مي كني و با لبخند شيرينت به استقبال خستگي هايم مي آيي و من فراموش مي كنم همه اين خستگي ها را و به دور از همه اين تنشها تورا باعشق در آغوش ميگيرم و آرام مي شوم ،مي بوسمت و جان مي گيرم و سخت اندام كوچك و نحيفت را در ميان بازو هاي خسته ام مي فشارم و آرام مي شوم آرام آرام ، درست مثل چهره زيباي تو ...
عشق من
اين روزها وقتي از تو خدا را مي جويم با دستهاي كوچك و نگاه زيبايت به سوي آسمان به من خدايم را نشان مي دهي و مرا جا مي گذاري در حيرت عظمت خدايم . وقتي مهر نمازم را با شيطنتهاي كودكانه ات از سجاده ام بر مي داري و به گوشه اي پناه مي بري و به تقليد از من لبهاي شيرينت را به بدون صدا باز و بسته مي كني و هر ازگاهي سر بر سجده مي گذاري ، مرا ديوانه مي كني و من عاشقانه خدايم را شكر مي كنم كه تورا به من هديه داد .تو فرشته آسموني مني ...
نفس من
اين روزها مي گذرد درست مثل اين يكسال و يكماه و چند روزي كه از وجود پربركتت در كنارمان گذشت و من مي مانم يك دنيا حيرت كه چطور گذشت؟! ماه من تو كم كم قدم به چهاردهمين ماه تولدت ميگذاري درست مي شوي ماه چهارده من . برايم بمان و بودنم را به اثبات برسان . من با تو خدايم را بيشتر مي شناسم چون تو اجابت دعاهاي من هستي . تو معجزه خدايي . تو جواب تمام سوالهاي بي جواب مني و تو بهانه زنده بودن مني دخترك بهاري من ، پرنيانم دوستت دارم و خودم را فدايي چشمهاي پر از رمز و رازت مي كنم مادر .....