لپ گلي ماماني ....
سلام عشق ماماني
دختر قشنگم آخر هفته گذشته هوا خيلي سرد بود و برف قشنگي اومد . ماماني هم به خاطر اينكه شما سرما نخوري از بابا جون خواهش مي كردم شما رو از خانه بيرون نبره و روز اول زود مرخصي گرفتم اومدم پيشت ولي چهارشنبه به خاطر اينكه مامان بزرگ و آقاجون مجبور شدند بره بم پيش خاله جوني ، خاله كوچيكه مهربون مرخصي گرفت و زحمت كشيد پيش شما موند تا ماماني بيام كنار دختركم .به خاطر همين بابايي مجبور شد شما رو توي برف ببره خونه مامان بزرگ . از اونجا كه پوست عروسكم حساسه باد سرد باعث شده بود پوست صورتت خشك بشه و قرمز و به قولي دختر ناز ماماني لپ گلي بشه .
عروسك دوست داشتني مامان
ماماني هم بد موقع هوس كردم ازت عكس بگيرم دقيقاً وقتي چشمهاي پاك و معصومت خواب گرفته بود و بي حوصله بودي . قربونت برم ماماني خيلي دوست دارم به خدا
ماماني به فداي لپهاي سرخت.....
ديگه دخترم كلافه شد....
بخواب عزيزم ......