پرنيان جوني پرنيان جوني ، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 12 روز سن داره

نفس من و بابا

آخرين روز كاري ماماني

سلام پرنيان ماماني  انشاله كه خوبي دختر گلم ! امروز آخرين روز كاري ماماني قبل از به دنيا اومدن شما عروسك دوست داشتني منه  ماماني خيلي خوشحالم . چون ديگه اين روزهاي پاياني رفت و آمد و كار كردن خيلي برام سخت شده . انشاله از همين امروز تا روزي كه قدمهاي پاكت رو توي اين دنيا بگذاري قول مي دم حسابي استراحت كنم . انرژي ذخيره كنم . گل نازم  ماماني و بابايي حسابي براي روزهاي با تو بودن نقشه كشيديم . بهم قول داديم كه مامان و باباي خوبي برات باشيم . مطمئن باش اينقدر دوستداريم كه حاضريم از همه چيزمون بگذريم تا خم به ابروي تو نفسم نياد . ماماني از خدا مي خوام كه تو هم دختر صبور و آرامش بخشي باشي و با وجود پاك ومعصومت هم بركت ز...
13 خرداد 1392

اميد با تو بودن

سلام پرنيان كوچولو دختركم ماماني دلش برات خيلي تنگ شده و حسابي مشتاق ديدن روي ماهته  عروسكم  ماماني اين روزهاي آخر يه كوچولو بي حوصله و خستم . شايد به خاطر اينه كه استراحتم خيلي كمه . انشاله اين دو روز ديگه كه ميام سر كار هم به خوبي و خوشي بگذره بعدش تا به دنيا اومدن تو عزيز دلم حسابي استراحت مي كنم و خودم رو آماده مي كنم تا بتونم از تو گل نازم به خوبي مراقبت كنم عاشقانه دوست دارم  من و بابايي به اميد روزهاي شاد با تو بودن  زنده ايم نفسم  ...
12 خرداد 1392

آغاز نه ماهگي دختر گلم

سلام پرنيان كوچولوي من  خوبي ماماني ؟ قشنگترينم امروز 2 روزه كه شما 8 ماهت تموم شده و وارد آخرين ماه از دوران جنيني شده اي .كم كم داري آماده مي شي براي اينكه مثل فرشته ها پاي روي اين كره خاكي بگذاري و من و بابايي رو حسابي شاد كني . عروسك دوست داشتني من  اين روزها خيلي سخت مي گذره . پر از  استرس ، ماماني خيلي كم انرژي شدم . شبها از شدت استرس خواب درست و حسابي ندارم . ولي تمام اين سختيها براي ديدن روي ماه تو شيرينه . همه اين سختيها رو تحمل مي كنم تنها به اميد سلامت و شادابي تو گل نازم  مهربونم  پنج شنبه رفتم پيش خانم دكتر قرار شد براي آخرين بار برم سونوگرافي تا گزارش آخرين وضعيت شما رو براش 23 خرداد ببرم ت...
11 خرداد 1392

لالايي

سلام پرنيانم !  خوبي دختر گلم ؟ ماماني امروز تصميم گرفتم لالايي كه برات توي اين مدت مي خوندم رو بنويسم .خيلي آرومم مي كنه مخصوصاً شبا كه خوابم نمي ره و تو هم بيداري برات اين لالايي رو مي خونم . عروسك دوست داشتني من  ماماني خيلي دوست دارم به اميد اينكه توي آغوشم بگيرمت و آروم اين لالايي رو برات بخونم و تو چشمهاي نازو پر مهرت رو ببندي و آروم بخوابي و به من آرامش بدي . دوست دارم نفسم لالالالا گل پونه بابات رفته در خونه لالالالا گلم باشي هميشه در برم باشي لالالالا گل آلو درخت سيب و زرد آلو لالالالا گلي دارم مثال بلبلي دارم لالالالا گلم لالا بخواب اي بلبلم لالا لالالالا گل دشتي همه رفتن تو برگشتي لالال...
11 خرداد 1392

روزهاي پاياني انتظار

سلام نازنينم  خوبي دختركم ؟ فرشته كوچولوي من اين روزها خيلي هيجان دارم نمي دونم دعا كنم زود بگذره يا دير . فقط دوست دارم  همه چيز با خوبي و آرامش به پايان برسه . نا زنين دختركم  اين روزها ماماني زود خسته مي شم . تا 13 خرداد بايد بيام سركار . تقريبا 5 روز كاري ديگه . با اينكه ساعت كاريم رو كم كردند ولي ماماني خودت كه بامني دركم مي كني ديگه تواناييم خيلي كم شده نفسم ، دائماً استرس دارم كه برات اتفاقي نيافته و اين روزهاي پاياني هم امانت دار خوبي باشم و از تو گل نازم به نحو احسن نگهداري كنم . پرنيان قشنگم  دوست دارم و ضربان قلبم با وجود تو ريتم مي گيره . به اميد روزهاي شاد با تو بودن نفسم    ...
7 خرداد 1392

بدون عنوان

سلام ماماني  خوبي دختركم ؟ ديشب ماماني تا صبح داشتم بهت فكر مي كردم . به اينكه روزهاي باتو بودن چه جوريه ؟ به اينكه با اومدنت مسئوليتم چقدر بيشتر مي شه و هزاران فكر ديگه .  پرنيان كوچولوي من  ماماني كم كم دارم به مرحله جديدي از زندگيم وارد مي شم كه تا به حال تجربه نداشتم و تا تو موقعيتش قرار نگيرم نمي تونم دركش كنم . عشق ماماني فقط از خداي مهربون مي خوام كه تو فرشته كوچولوي من دنياي آرامش رو بهم هديه كني و با آرامشت به من كمك كني تا بتونم تو اين مسئوليت بزرگ سربلند باشم .  عروسك دوست داشتني من  ديشب باباجون يك ساعت از روياهاي با تو بودن مي گفت كم كم داشت بهت حسوديم مي شد . بابايي خيلي با عشق در موردت حرف...
6 خرداد 1392

عشق ماماني

عاقبت در يك شب از شبهاي دور  كودك من پا به دنيا مي نهد  آن زمان بر من خداي مهربان  نام شورانگيز مادر مي زند ...
5 خرداد 1392

فرشته كوچولوي من

سلام فرشته كوچولوي من خوبي ماماني؟ دختر گلم ديگه اين روزها ماماني دائم دارم تقويم رو ورق مي زنم و روز شماري مي كنم تا روي ماه شما رو ببينم . نفس مامان هرچقدر كه به لحظه ديدار نزديك مي شم اشتياقم بيشتر مي شه كه شما قيافت به كي بيشتر شبيه ؟ يا اينكه رنگ چشمت به كي رفته ؟ آروم و صبوري يا شيطون و هزاران سوال بي جوابه ديگه كه تا نبينمت به جواباش نمي رسم.  عشقم  هر لحظه و هرثانيه فكر و ذهنم پيش توست و دائم از خداي مهربون مي خوام حالا كه نعمت مادرشدن رو بهم عطا كرده كمكم كنه كه بتونم براي تو امانت الهي كه بهم هديه كرده مامان خوبي باشم . ماماني فقط آرزوي سلامتي و عاقبت به خيري تو رو داره . تو هم بهترينم براي بابايي و ماماني دعا كن&...
5 خرداد 1392