بدون عنوان
پرنيانم دخمل قشنگم امروز هم هوا سرد و برفي و دلگيره . آخه امروز يك پدر مهربون براي هميشه آسموني شد و رفت پيش خدا . صبح كه به الهام و مهديه زنگ زدم. بچه هاي طفل معصوم خيلي گريه كردند . اي كاش الان پيششون بودم . خيلي تنهان . خداي بزرگ همه پدر هاي مهربون رو حفظ كنه و همه اون هايي رو هم كه آسموني شدند ببخشه و بيامرزه. به ياد باباعلي مهربون دخترخاله هاي عزيزت مهديه و الهام ، كه امروز براي هميشه از پيش ما رفت و آرام گرفت. من نتونستم ببینم بابارو تو قبر می ذارن ای خدا بگیر چشامو بلکه این روزو نبینم بده دستاشو بمن بکشم روی سرم تو نباشی من می میرم...
نویسنده :
ماماني
14:10